کودک خلاق

پیشنهاد

در آخرین ساعات پایانی سال، بازهم میهمان نظرات ارزشمند شما هستیم: مامان عزیز سید عزیز میشه کتاب یا سایت مفید برای نوروز معرفی کنید و پیشنهاد بدید؟! لطفا سایتها و کتاب های پیشنهادی برای مطالعه در نوروز رو یک پست بکنید؛ حتما خیلی مفید و جذاب و پربیننده میشه ممنون  شاید برای این که در عید نوروز حوصله مان سر نرود و چیزی هم یاد بگیریم بد نباشد سری هم به سایت ها و وبلاگ ها ی زیر بزنیم وکتاب ها را هم نگاهی  بیندازیم.(شما هم اگر دوست داشتید به لیست اضافه کنید.) سایت ها و وبلاگ ها : 1-تبیان 2-راسخون 3-آوینی 4-نشریه الکترونیکی چارقد(خانه ای برای دخترمسلمان ایرانی) Charghad.ir 5-سایت خلاقیت www.cre...
29 اسفند 1391

تفهیم بیشتر!

عکس پست قبلی(تنهایی نه) خودش شد برای من و سید یک سوژه ی جدید دیگر؛ جهت تفهیم هرچه بیشتر موضوع. دیگر شنل قرمزی توی جنگل قصه ها گیر نمی کند بلکه لای دکمه های رایانه و فضای اینترنتی گرگ هایی با دندان های تیزتر در انتظارش هستند! ...
29 اسفند 1391

تنهایی نه!

قبلاَ برایش توضیح داده بودم می خواستم مطمئن شوم که درست برایش جا افتاده یا نه؛ ازش پرسیدم:« مامان جون، بچه ها تنهایی باید برن اینترنت؟» بلند جواب داد:« نه، با مامان یا بابا جونشون برن.» پرسیدم:«چرا؟» گفت:« آخه اینترنت مثل خیابون می مونه هم جای خوب داره هم جای بد، بچه ها فعلاَ نمی تونن بفهمن کدوم بدِ،کدوم خوب، ممکنه آدم بدا اونا رو بدزدند!» ...
28 اسفند 1391

«نه » به اندازه!

مامان بزرگم همیشه می گویند:«خیلی مهمه که به اندازه به کودکمان نه بگوییم و اونا رو بمبارون نکنیم؛ تا «نه »هامون ارزش داشته باشه.» دلش لاک پشت می خواست کلاَ عاشق جک وجانور است ولی من خیلی دوست ندارم حیوانی داشته باشم صرفاَ در حد دیدن و غذا دادن. بهش اجازه دادم، سید و بابا جونش دوتا لاک پشت خریدند. من وسید هم ظرف لاک پشت را با کاغذ رنگی یک برکه کردیم. الآن سید مسیحا خیلی خوشحال است.   البته این راهم بگویم خرید لاک پشت به 2 شرط بود: 1-دست نزدن به لاک پشت ها(خدا وکیلی رعایت کرده.) 2-خوش اخلاقی ...
27 اسفند 1391

خانه تکانی!

فکرکنم الآن همه مشغول خانه تکانی اند و وقت سرخاراندن هم ندارند؛ آمار وبلاگ هم همین را نشان می دهد! امسال اولین باری بود که موقع «خانه تکانی» سید هم خانه بود. (همیشه خانه مامان بزرگ هایش بود.) همه چیز برایش عجیب وانمود می کرد؛ دائما به من و خانمی که من کمک می کردند می گفت:« چرا خرابکاری می کنید؟ اگه به هم بریزید خودتون باید تمیز کنیدها!» ...
24 اسفند 1391

بادکنک!

بادکنک! دوستی می گفت: «اگر یه روز فرزندی داشته باشم، بیشتر از هر اسباب‌ بازی دیگه‌ای برایش بادکنک می‌خرم . بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد می‌ده . بهش یاد می‌ده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره . بهش یاد می‌ده که چیزای دوست داشتنی می‌تونن توی یه لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین بروند، پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه . و مهمتر از همه بهش یاد می‌ده که وقتی چیزی رو دوست داره نباید آنقدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که راه نفس کشیدنش رو ببنده، چون ممکنه برای همیشه از دستش بده.» ...
23 اسفند 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کودک خلاق می باشد